♥، تا این لحظه: 8 سال و 20 روز سن داره

نفس من و بابات

پایان ماه 6

  سلاااام هوراااا ماه 6 تموم شد خدا روشکر دیگه شدم وارد سه ماه آخر خوبی گل پسرم؟ الان دیگه به وضوح حرکتت و حس میکنم بخصوص شبا گاهی خیلی زیاد میشه و قربون صدقه ت میرم ولی احساس سنگینی و گاها کمردرد اذیتم میکنه برنامه سفر به قشم رو هم کنسل کردم چون دیدم اذیت میشم حالا ایشالا بابایی میره کیش و واسه ت خرید میکنه قراره دو هفته دیگه بره و واقعا ذوق دارم و مطمئنم بهترین خریدها رو برات میکنه... دیگه بگم برات که این هفته هفته سختی بود واسه باباییت به زانوش ضربه وارد شده بود و به سختی راه میرفت حالا خدا روشکر بهتره ایشالا که خوب خوب شه پست قبلی درمورد جشن نامزدی پسرعموت گفتم که رفتم خوش گذشت ولی سرد بود و اذیت میشدم ن...
17 بهمن 1394

جشن

  سلام پسر گلم خوبی؟ امروز هوا ابری و عالی بود کاش یه بارون خوب هم بیاد دیگه اینکه خاله و پسرخاله کوچولوت قراره از امروز بیان خونه مامان جون اینا تا آخر هفته وااای که چقد شیرینه این بچه حتما تو هم همینقد شیرینی دیگه برات بگم که کلا آخرهفته خوبی هستش فردا شب که نامزدی پسرعموته پس فردا هم عقد یکی از همکارام که اینم تازه دیروز خبردار شدیم و خیلی خوشحال شدیم امشبم میخام برم خونه مامان جون بابات اینا که عمه ت اینا هم اومدن درواقع واسه جشن نامزدی آخرهفته خلاصه که آخر هفته خوب و شادی خواهد بود ***** دیگه برات بگم که همش نگران دکترم برای زایمان بودم که نوبت گیرم نمیومد اصلا قبل نوروز که دیروز خاله...
7 بهمن 1394

بازم در انتظار گذر زمان

سلام پسر خوشگلم خوبی؟ الان دیگه کامل تکوناتو حس میکنم کاش میشد هرماه برم سونو و ببینمت ولی دیگه تا 8ماهگی سونو ندارم عزیزم تکون که میخوری به باباییت میگم دستشو روت بذاره ولی سریع دستشو میکشه نمیدونم چرا میترسه میگه یجوریه تو نمیترسی؟ ههههه بی صبرانه منتظر اومدنتیم بازم دوس دارم زمان بگذره دوباره صبحها ضعف دارم و بی حوصله م خیلی وقتا الان میخام بشه 22بهمن چون دیگه آخرای بهمنه و ایشالا اسفند دو هفته اولش و میخام استعلاجی بگیرم و دیگه از سرکار اومدن راحت میشم و فقط میمونه دو هفته قبل نوروز و همینکه 22بهمن اگه شد با خاله هات میریم قشم و واسه اولین بار برات خرید میکنم این پرهیجان ترین قسمت بارداریه من تجربه داشتن بچه رو ند...
6 بهمن 1394
1